فیک[بازی دوباره...]
پارت22
مینسو ویو
صبحونه خوردیم ولباس پوشیدم جنی هم همینطورلباس پوشیدوباهم رفتیم خریدوگوشیم زنگ خورد اون رزی بودازوقتی باجیمین دیدمش ازش حالم بهم میخوره برای همین تلفن روقطع کردم وجنی گفت
جنی:چراقطع کردی رزی بود(جنی ورزی همومیشناسن ولی دوست صمیمی نیستن درحد دوست معمولی )
مینسو:میدونم رزیه ولی نمیخوام جوابش روبدم
جنی:چرا؟
مینسو:اینجانمیتونم بگم طولانیه
جنی:پس خریده تموم شدبریم خونه بگو
مینسو:باشه
(پرش رمانی به بعدخریدکه دیگ رفتن خونه)
جنی:خبع تعریف کن
مینسو:راستش همه چی از(داستان روبراش تعریف کرد)
جنی:باورم نمیشه بااینکه فیلیکس باعث شدازجیمین جدا شی رفتی دوست دخترش شدی
مینسو:خب اول برای اینکه حرص جیمین رودربیارم اون کارکردم ولی الان به فیلیکس حس دارم
جنی:اهاپس که اینطور
مینسو ویو
بعدخریدرفتیم خونه وداستان روبرای جنی تعریف کردم دیدم صفحه گوشیم روشن شدخوب که دقت کروم فهمیدم برام پیام اومده ازطرف.....
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
مینسو ویو
صبحونه خوردیم ولباس پوشیدم جنی هم همینطورلباس پوشیدوباهم رفتیم خریدوگوشیم زنگ خورد اون رزی بودازوقتی باجیمین دیدمش ازش حالم بهم میخوره برای همین تلفن روقطع کردم وجنی گفت
جنی:چراقطع کردی رزی بود(جنی ورزی همومیشناسن ولی دوست صمیمی نیستن درحد دوست معمولی )
مینسو:میدونم رزیه ولی نمیخوام جوابش روبدم
جنی:چرا؟
مینسو:اینجانمیتونم بگم طولانیه
جنی:پس خریده تموم شدبریم خونه بگو
مینسو:باشه
(پرش رمانی به بعدخریدکه دیگ رفتن خونه)
جنی:خبع تعریف کن
مینسو:راستش همه چی از(داستان روبراش تعریف کرد)
جنی:باورم نمیشه بااینکه فیلیکس باعث شدازجیمین جدا شی رفتی دوست دخترش شدی
مینسو:خب اول برای اینکه حرص جیمین رودربیارم اون کارکردم ولی الان به فیلیکس حس دارم
جنی:اهاپس که اینطور
مینسو ویو
بعدخریدرفتیم خونه وداستان روبرای جنی تعریف کردم دیدم صفحه گوشیم روشن شدخوب که دقت کروم فهمیدم برام پیام اومده ازطرف.....
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
۹.۶k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.